دل نویس

از دلت شروع کن

دل نوشته ی شانزدم

اللّهم عجّل لولیّک الفرج

۰۵ تیر ۹۴ ، ۰۲:۵۱ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

دل نوشته ی پانزدهم

ای کاش سفیدیِ قنداقِ طفل رباب بر تیرگی و ناپاکیِ قلبِ قاتلِ او غلبه می کرد و دست و دلش را می لرزاند



یعنی :حرمله تیر و کمان بر زمین می نهاد و چکمه بر گردن آویخته ، مانند حُر به سپاه ِ حسین(ع) می پیوست.




ای کاش...

۰۲ تیر ۹۴ ، ۲۲:۰۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

دل نوشته ی چهاردهم

امام حسن(ع) به یاری برادر شتافت

.

.

.

.

وقتی دو دست کوچک فرزندش را سپر جان حسین(ع) کرد.



سلام بر شیر مرد نُه ساله ای که در مکتب حسین(ع) بزرگ شد.

۰۲ تیر ۹۴ ، ۱۴:۴۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

دل نوشته ی سیزدهم

خنجر نوازش می کرد

.

.

.

.

وقتی به گلوی مبارکی کشیده می شد.

۰۱ تیر ۹۴ ، ۱۳:۰۲ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

دل نوشته ی دوازدهم

ای کاش نمکدان نمی شکستند آنانی که نمکِ سفره ی آل علی(ع) را خورده بودند.

.

.

.

.

+وَ لَعنَ الله عُمَرَبنَ سَعدٍ وَ لَعنَ الله شِمراً

۰۱ تیر ۹۴ ، ۱۲:۵۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

دل نوشته ی یازدهم

اولین زائر او زهرا(س) بود

.

.

.

وقتی بروی زمین علقمه افتاد.

۳۱ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۵۸ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

دل نوشته ی دهم

سیراب شدند نوگُلانِ حسین(ع)
.
.
.
عمو،وعده ی آب داده بود.
۳۱ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۱۰ ۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

دل نوشته ی نهم

ترس معنا نداشت،تا عمود خیمه ای برپا بود.
.
.
+السّلامُ علیک یا اباالفضل العبّاس
۳۱ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۵۸ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

دل نوشته ی هشتم

آتش،سرد بود
.
.
.
.
وقتی به جان خیام و اهل حرم حسین(ع) افتاد
۳۱ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۴۴ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

دل نوشته ی هفتم

خطبه ها کار خودشان را کرده بودند

کسی که در دامان بنی امیّه جان گرفته بود
در آغوش حسین(ع) جان داد.
.
.
.
+السّلامُ عَلی الحُرِّ بنِ الرِّیاحی

۳۱ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۲۷ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰